مصرف بالای بنزین در ایران، تمهیدات جدی برای کنترل مصرف این فرآورده را ضروری میسازد. بیتردید یکی از مهمترین تمهیدات میتواند تلاش برای بهبود کارائی مصرف بنزین باشد. بهبود کارائی مصرف بنزین توأم با دغدغهای موسوم به اثرات بازگشتی است که در آن کاهش اولیه در مصرف بنزین در نتیجه بهبود کارائی، تا اندازهای خنثی میشود. طبیعی است که عدم توجه به اثرات بازگشتی باعث ناکارآمدی اجرای سیاستهای بهینهسازی مصرف بنزین خواهد شد. هدف مقاله حاضر، بررسی عوامل موثر بر اثرات بازگشتی و اندازهگیری آن در نتیجه بهبود کارائی 5 درصدی مصرف بنزین در بخشهای مختلف اقتصاد است. برای این منظور از مدل تعادل عمومی قابل محاسبه استفاده شده است. مدل تعادل عمومی با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی 1385 و با فرض یک اقتصاد باز و کوچک شبیهسازی شده است. نتایج اجرای مدل نشان میدهند که در نتیجه بهبود 5 درصدی کارائی مصرف بنزین، اثرات بازگشتی در بخشهای مختلف اقتصاد وجود دارد بطوریکه بخش حملونقل (که سهم بالایی از مصرف بنزین را دارد) دارای بیشترین اثرات بازگشتی و بخش نفت وگاز دارای کمترین اثرات بازگشتی هستند. همچنین مقدار کل اثرات بازگشتی نیز برابر با 9/11 درصد بوده است. این عدد بدین معنی است که 9/11 درصد از کاهش اولیه تقاضای بنزین در نتیجه بهبود کارائی، با توجه به اثرات بازگشتی خنثی شده است. نتایج تحلیل حساسیت نیز نشان میدهد که با تغییرات مقدار کشش جانشینی بین بنزین و سایر حاملهای انرژی، تغییر قابل اعتنایی در مقدار اثرات بازگشتی در بخشهای مختلف وجود ندارد.